سید مصطفی هاشمی طبا در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: در گفت و گو با معاونت محترم مرکز پژوهش های شورای اسلامی، اولویت های برنامه هفتم توسعه به شرح زیر اعلام شد:
اولویت اول: رشد اقتصادی با تمرکز بر سرمایه گذاری که در سال گذشته منفی بود.
اولویت دوم: افزایش و کاهش تورم در منطقه اقتصادی. بنابراین اگر تورم روی سرمایه گذاری که منجر به رشد اقتصادی می شود باقی بماند، باعث تغییر از مناطق مولد به غیرمولد می شود.
اولویت 3: توانمندسازی دولت ضعف در بوروکراسی های ناکارآمد در نهادهای دولتی وجود دارد. تضاد سود معلوم نیست و توسعه آن معلوم نیست.
اولویت چهارم: تقویت جامعه مشارکت جامعه، امید جامعه، اعتماد جامعه و همچنین همکاری جامعه از شرایط لازم و ضروری برای تحقق هر برنامه توسعه ای است. ذکر همه مطالبات مسلم نیست، امور باید دیر یا زود انجام شود و البته در فهرست مطالبات مهم است. یعنی بدون آنها، آینده کیشور مبهم خواهد بود. مثلاً سرمایه گذاری که حتماً باید انجام شود یا توسعه سرمایه جمعی و مشارکت مردم، اعتماد و امید و اصلاح دولت. همه این مسائل را می توان روی کاغذ نوشت یا با کلمات بیان کرد، اما به نظر می رسد که هیچ کدام ماهیت برنامه ای ندارند و بیشتر شبیه هدف گذاری و سیاست هستند. سیاست های مشابه و حتی منسجمی در سال های مختلف اجرا شده اما نتیجه ای حاصل نشده است و حتی از آنچه مقام معظم رهبری به عنوان اقتصاد مقاومتی اعلام کرده اند، نمی توان نتیجه را مشاهده کرد. در مجموع، برنامه ها تحت تأثیر اهداف، استراتژی ها و سیاست ها قرار می گیرند و این موارد راهنمای برنامه هستند. برنامه ها در واقع نسخه اجرایی مدارک فوق هستند که در کشور ما نیز به طور کامل وجود دارد.
برنامه ها بر اساس اولویت های جوانان نوشته می شود و اگر اولویت ها را ندانیم یا نخواهیم قطعا نمی توانیم برنامه را با توجه به نیاز جوانان در حال حاضر و آینده ارائه کنیم. ، یا قادر به اجرای آن نخواهیم بود. مانند برنامه ششم توسعه که برای اجرا خوب و مناسب بود اما اولویت نداشت و به همین دلیل و البته به دلیل کم توجهی رئیس جمهور قبلی اجرا نشد. طبق نظر دفتر رئیس جمهور اولین مطالبه مردم در سفرهای استانی بحث آب است و البته واضح است که این یک مشکل واقعی در کشور است.
به دلیل شرایط اقلیمی و استفاده نامناسب از آب در کشاورزی، عدم گردش آب و سایر کمبودهای مصرف، امروزه آب عاملی برای فروپاشی است و صدها مشکل از جمله مهاجرت، بیکاری، گرانی، کمبود برق، تخلیه آب وجود دارد. روستاها، بحران دام، فرونشست زمین در دشت ها، تخریب اماکن و زیرساخت ها همگی وابسته به آب است و متاسفانه در اولویت برنامه نیست و متاسفانه در اقدامات اجرایی دولت به جز آنچه ناگهان پدیدار می شود؛ به عنوان مثال اجرای فوری طرح غدیر در خوزستان و اخیراً خط لوله 140 کیلومتری بیجار به همدان در حالی که خود بیجار تشنه است و برخی از روستاهای آن با تانکر آب می شود.
امروز نه قطار سریع السیر اصفهان – قم و نه بزرگراه تهران – شمال و نه دو نیروگاه نوسازی شده اتمی بوشهر و نه دیگر سدها در اولویت هستند، بلکه اولویت نجات زیرساخت های کیشور است. امروزه اولویت برنامه جوانان باید بر اساس صرفه جویی در انرژی، تولید انرژی پاک، حفظ آب و سیستم های جدید تولید کشاورزی (برای حفظ آب، افزایش بهره وری و افزایش وابستگی به کشورهای خارجی) باشد.
اگر زیرساخت های کیشور درست باشد مردم برای گسترش و رفع بیکاری پیشقدم می شوند. دولت و مجمع و مجمع تشخیص مصلحت و شورای نگهبان نتیجه ای جز تخریب زیستگاه و مشکلات جمعی ایران ندارد.
بیایید به توسعه ششم این برنامه نگاه کنیم. بدون شک برنامه ها کامل و قابل تامل بود و به مسائل زیادی پرداخته شد، اما بسیاری از برنامه ها بدون شروع و پایان و بدون اولویت مانند کتابی گیج کننده نوشته شد. اولویت مقاله مانند ماده 40 یا 50 است. یک مجموعه از عملیات موازی بدون پیشرفت بود و به نظر می رسید که این برنامه بیش از 20 درصد پیشرفت نداشته است. این 20 درصد همان بود که اگر برنامه ششم اصلاً وجود نداشت در حین اجرای آن اجرا می شد.
اگر میخواهیم ایران سقوط نکند و پایدار نباشد (به جز اقدامات آشکار و آشکار دفاعی) و مردم و نسلهای آینده در آن زندگی کنند، باید اولویتهای واقعی را در نظر گرفت و سرمایهگذاریها روی آنها متمرکز شود. مورد، مدرسه، کارخانه، دانشگاه، خانه، مغازه، محل تفریح و مزرعه توسط خود مردم ایجاد می شود. و اگر شرایط برای زندگی مناسب نباشد، فردا باغات خشک، مزارع خشک، دکل های برق و خطوط لوله گاز و نفت ویران و مردم آواره خواهند شد.
اگر فردا صبح از خواب بیدار شوند و لوله های خانه شان آب نباشد و برق و گاز قطع شود چه می کنند؟ آیا ما اولویت ها را درک نمی کنیم یا می خواهیم بفهمیم؟