نقد و بررسی «دختران برنارد»: خواهران برای یک پدر و یک خانه غمگین هستند

فدریکو گارسیا لورکا “La Casa de Bernarda Alba” را که اغلب اقتباس شده خود را صرفاً به عنوان “درام زنان در روستاهای اسپانیا” توصیف کرد. اما همانطور که دایان اگزاویر، نمایشنامه‌نویس آمریکایی اهل هائیتی می‌داند، هر زمان که زنان گرد هم می‌آیند – به‌ویژه در زمان‌های سوگواری – همیشه بیشتر در خطر است.

اگزاویر برای ساخت «دختران برنارد» از آثار لورکا الهام می گیرد، اما مادر ظالم اصلی را با خفه کننده ظالم تابستانی در شهر نیویورک جایگزین می کند. برناردا – که در اینجا به عنوان مامان نامیده می‌شود – هرگز دیده نمی‌شود، اما به پنج دخترش اجازه می‌دهد تا در خانه خانوادگی در محله بروکلین فلت‌بوش بچرخند و مراقب مادربزرگ خود فلورانس (تامارا تونی) باشند و پدر اخیراً درگذشته‌شان را غمگین کنند.

مردان مانند نمایشنامه لورکا در این نمایشنامه غایب هستند و بوی تعفن آنها به گوش می رسد. این تا حدودی بوی تعفن واقعی است که با انبوهی از لباس‌های شستشوی پدرشان که دختران باید قبل از بازگشت مامان تمیز کنند، نشان داده می‌شود. اما به طور نمادین تر، این بوی تعفن تصویری است، بوی فداکاری های قدردانی نشده ای که این زنان برای مردان خود انجام می دهند – به خصوص دختر بزرگش، لوئیز (پاسکال آرماند) – حتی مدت ها بعد از اینکه آن مردان در زمین هستند.

مامان غایب است زیرا شوهرش را در هائیتی می‌خواباند، جایی که “ارزان‌تر از دفن کسی در بروکلین است.” بسیاری از «دختران برناردا»، محصول مشترک گروه نیو و تئاتر ملی سیاه در مرکز امضای میدان پرشینگ، به کنایه‌هایی از این دست وابسته است که ایده‌های خاویر درباره نجیب‌سازی را بازگو می‌کند. نمایشنامه به ندرت در مورد علل سیستمیک این مشکل اظهار نظر می کند، اما اثرات آن را به ما یادآوری می کند: طبل کر کننده ساخت و ساز، نمای زرق و برق دار بلندمرتبه های جدید و ازدیاد کافی شاپ های شیک. همانطور که دومین جوان برناردا، آدلا (تاجی ارشد)، با ترش خاطر نشان می‌کند: «این بروکلین متفاوتی است.»

پس از دست دادن خواهران نه تنها شخصی، بلکه سرزمینی است. و هر یک از دختران برناردا به طور متفاوتی پاسخ می دهند. غم و اندوه باعث می‌شود که لوئیز پرخاشگر حریص‌تر، هریت نجیب (آلانا راکل باورز) تشنه‌تر عشق باشد، ماریس همیشه عاشق (مالیکا ساموئل) با شکوه‌تر، آدلای عادل زودتر عصبانی می‌شود، و لنا ساده‌لوح (کریستین دادسون) گسست‌کننده‌تر، همانطور که او در نمایش های واقعیت محبوب خود آرامش می یابد. وقتی خواهرها جمع می شوند، شوخی آنها طنز و متحرک است. اما هر چند وقت یکبار اگزاویر خواهری را دارد که از طریق یک موعظه استعاره‌ای سر در می‌آورد.

کارگردان، دومینیک رایدر، نسبت به دیالوگ‌های طبیعت‌گرایانه‌تر، کنترل کمتری بر این تک‌نوازی‌های ربوده‌کننده شتاب نشان می‌دهد، و با ملودرام کم‌روحیه، انرژی پرانرژی تولید را کاهش می‌دهد. و طراحی منظره تیره و تار کارلوس جی سوتو کمک کمی می کند. مجموعه او یک غار زاویه‌دار از پرده‌های مشبک مشکی و ستون‌های مزاحم است، برخلاف هر خانه رنگارنگ و شلوغ هائیتی که من می‌شناختم.

انتزاع در خدمت این کار نیست، که در نهایت بر اساس ویژگی رشد می کند. اگزاویر با استفاده از کاتبان جزیره ای مانند شاعر باربادوس کامو براتوایت و نمایشنامه نویس جامائیکایی سیلویا وینتر – که ترجمه لورکا تا حد زیادی بر “دختران برناردا” تأثیر گذاشته است – اگزاویر از این نمایشنامه استفاده می کند تا بر اهمیت تعلق به یک مکان تاکید کند و چقدر ارسال آن دردناک است. خاطرات شما از آن مکان تا گور زمانی که ذات آن ناپدید می شود. جای تعجب نیست که شخصیت‌های او نام بسیاری از خیابان‌ها را در محله برمی‌گردانند – «آشغال‌های سراسر راجرز»، «میسی در فولتون»، «کبابی در چرچ». نامگذاری یک عمل یادآوری است، راهی برای حفظ خانه.

دختران برنارداتا 4 ژوئن در مرکز امضای میدان پرشینگ، منهتن؛ thenewgroup.org. مدت زمان: 1 ساعت 30 دقیقه.

این بررسی توسط Critical Minded پشتیبانی می‌شود، ابتکاری برای سرمایه‌گذاری بر روی کار منتقدان فرهنگی از پیشینه‌های تاریخی کم‌نمایش.


Miriam Ware

الکل نینجا. متفکر شیطانی. محقق سفر. فرهنگ پاپ مادام العمر. علاقه مند به موسیقی.

تماس با ما