بهترین راه برای احترام و حفظ سنت آمریکایی در استقبال از مهاجران چیست؟ با آنها بهعنوان پشتیبان صحنه، بهعنوان فرماندار، رفتار کنیم. ران دیسانتیس از فلوریدا هفته گذشته با پرواز حدود 50 پناهجوی ونزوئلایی ناآگاه به تاکستان مارتا، اینطور نیست – حتی اگر واکنش پیشرونده فراتر از تقلید باشد: اگر ادگارتاون از اینکه مجبور است برای یک روز میزبان چند ده مهمان غیرمنتظره باشد، احساس استرس می کند، چطور است. ساکنان مناطقی که در امتداد مرز قرار دارند احساس می کنند که هزاران نفر هر روز بدون دعوت وارد می شوند؟
هر چقدر هم که شیرین کاری بیرحمانه دیسانتیس، از نظر سیاسی موفق شد، زیرا به سیاست مرزی «بدون مشکل، اعتراف بدون تقصیر»، رد کردن پیامدها و سرزنش آخرین فرد پاسخ داد. شاید وقت آن رسیده است که دولت شروع به کار روی چیز بهتری کند.
برای درک وضعیت فعلی بازی، تبادل اخیر معاون رئیس جمهور کامالا هریس در مورد مهاجرت با چاک تاد از NBC را در نظر بگیرید:
تاد: “به امنیت مرز زنگ میزنی؟”
هریس: «فکر میکنم هیچ سؤالی وجود ندارد که ما باید کاری را انجام دهیم که رئیسجمهور و من از کنگره خواستهایم انجام دهیم. اولین درخواستی که مطرح کردیم تصویب لایحه ای برای ایجاد مسیری برای شهروندی بود. مرز امن است. اما ما همچنین یک سیستم مهاجرتی خراب داریم، به ویژه در طول چهار سال گذشته قبل از ورودمان و باید اصلاح شود.”
تاد: «ما برای اولین بار دو میلیون نفر از این مرز عبور خواهیم کرد. آیا مطمئن هستید که این مرز امن است؟
هریس: “ما مرز امنی داریم که برای هر کشوری از جمله کشور ما و دولت ما اولویت دارد.”
آیا این نوعی تلاش معنایی جسورانه برای بازتعریف مفهوم “مرز امن” بود؟ بر اساس داده های دولت، در سال تقویمی 2019 (آخرین سال پیش از همه گیری دولت ترامپ) تقریباً 921000 “برخورد” بین ماموران گمرک و مهاجران در مرز جنوبی رخ داده است. در سال تقویمی 2021، این تعداد به حدود 2 میلیون افزایش یافت. در سال 2022، تا پایان ماه اوت، این رقم قبلاً به حدود 1.6 میلیون رسیده بود. بسیاری از این برخوردها منجر به اخراج فوری میشوند، اما سایر مهاجران آزاد میشوند تا در انتظار جلساتی باشند که ممکن است هرگز در آن شرکت نکنند، در حالی که صدها هزار نفر دیگر از مرز میلغزند.
دولت دوست دارد آشفتگی در آمریکای مرکزی و جنوبی، به ویژه ونزوئلا را عامل افزایش اخیر بداند. اما بحران پناهجویان ونزوئلا سال ها در حال شکل گیری است. کووید بدون تردید شرایط را در سرتاسر آمریکای لاتین بدتر کرد، اما این نیز توضیح قانع کننده ای نیست: قرن ها فلاکت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در منطقه وجود داشته است و مهاجرت های قبلی افزایش یافته است، اما هیچ چیز در مقیاسی که اکنون می بینیم وجود ندارد.
توضیح بهتر این است که دولت بایدن روی کار آمد و با صدای بلند این حقیقت را که دونالد ترامپ نیست تبلیغ کرد، به همین دلیل است که افزایش تقریباً از روزی که بایدن به قدرت رسید آغاز شد. «احساس تغییر در لحن و رویکرد پس از آقای. با شکست ترامپ، مهاجران بار دیگر از فقر، خشونت و ویرانی های به جا مانده از طوفان ها می گریزند و به سمت شمال به سمت ایالات متحده می روند.”
این یک اتفاق سیاسی نبود. این یک قصد بود. بایدن با وعده پایان دادن به سیاست ترامپ برای «ماندن در مکزیک» برای ریاست جمهوری نامزد شد. در مقام، او بلافاصله فرمان اجرایی تعلیق ساخت دیوار را امضا کرد. او قانونی را پیشنهاد کرد که مسیری برای شهروندی را نوید می داد. دولت او برای پایان دادن به عنوان 42 مبارزه کرده است، موثرترین ابزاری که ماموران مرزی برای اخراج فوری مهاجرانی که دستگیر می کنند، دارند. همانطور که کرک سمپل از روزنامه تایمز در آن زمان گزارش داد، پیام کلی انتظارات مهاجران را افزایش داد و یک هفته پس از روی کار آمدن بایدن، یک بحران قابل پیش بینی در مرز ایجاد کرد.
این یک تخلف سیاسی در سطوح مختلف است.
بحران در مرز جوامع خط مقدم را تا مرز شکست می کشاند. ایمان به حاکمیت قانون را ضعیف می کند. این سیستم مهاجرت قانونی و افرادی را که با قوانین دقیق آن بازی می کنند به سخره می گیرد. و این باعث تمسخر افرادی مانند معاون رئیس جمهور هریس و دیگران می شود که با تلاش برای دفاع از یک سیاست آشکارا شکست خورده خود را احمق می کنند.
بحران دعوتی است به عوام فریبی بومی گرایانه. این بلیط ترامپ به کاخ سفید بود و ممکن است مال دیسانتیس نیز باشد. جمهوریخواهان متفکری که به مزایای مهاجرت مدیریتشده اعتقاد دارند، اما استدلال درباره بیقانونی، به اصطلاح، از آنها دور میشود. و این موضوع مسیر شهروندی را تضعیف میکند، زیرا مخالفان قانون میتوانند به طور قابل قبولی استدلال کنند که این مسیر کمتر به حل مشکل مهاجرت غیرقانونی کمک میکند تا ایجاد انگیزه برای یک مشکل جدید.
بحران شکست لیبرالیسم کلاسیک و معاصر است. این امر توانایی یا تمایل یک رئیس جمهور دموکرات را برای حل یک مسئله اساسی قانون و نظم زمانی که با تقواهای مترقی در تضاد باشد زیر سوال می برد. و این سوال عمیق تری را در مورد حفظ هویت مدنی در کشوری که بسیاری از مردم آن حتی شهروند نیستند، ایجاد می کند.
راه حلی برای این وجود دارد این امر مستلزم آن است که در مرزهای خود بسیار سرسختتر باشیم – مانند اتمام دیوار – تا بتوانیم نسبت به کسانی که میخواهند از آنها عبور کنند، مهربانتر باشیم. هنوز برای رئیس جمهور دیر نشده است که از این فرصت استفاده کند تا این حق را به دست آورد.