چرا ایران دست از غرب برداشته و آینده خود را در «شرق» می بیند؟

جواد تعجب نمی کندفرارو- جواد حیران مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همسایه در مرکز تحقیقات مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. تحلیل او در خبرگزاری آناتولی، Ниузвек، روزنامه های ژاپنی Asahi Shimbun و Yomiuri Shimbun منتشر شده است. او در حال حاضر روی یک پروژه کتاب درباره مقررات امنیتی خلیج فارس کار می کند.

به طور کلی، سیاست خارجی ایران، صرف نظر از اینکه چه کسی حکومت را رهبری می کند، تا حد زیادی تحت تأثیر رهبری عالی و متحدان نزدیک آنها بوده است. بنابراین سیاست خارجی دولت‌های مختلف ایران کمتر از استراتژی کل ایران است و سیاست‌های «غرب‌نگر» دولت‌های پیشین ایران تنها در حدی مهار می‌شد که با رویکرد ایران در تضاد نبود. دولت.

به همین دلیل مذاکرات با آمریکا تنها به موضوع هسته ای اجازه داده شد و رقابت به سایر حوزه ها نیز کشیده شد. (اما دلیل دیگر این امر این است که ایران مایل نیست قدرت بازدارندگی خود از جمله برنامه موشکی و نیروهای نیابتی خود را محدود کند).

با این حال، ایران همچنین با پیگیری روابط با روسیه، چین و آمریکای لاتین، به ایجاد بلوکی علیه آمریکا و گسترش عمق استراتژیک خود می اندیشد. اما سیاست «نگاه به شرق» پس از پیروزی انقلاب 1357 در ایران و به ویژه در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد توسط رئیس جمهور دنبال شد. با نگاه به شرق، هسته واقعی ایران یک ویژگی سیاسی انقلابی، اسلامی و جهان سوم است.

بنابراین به عنوان مبنای سیاست خارجی ایران عمل کرد. در واقع حکومت انقلابی ایران علیرغم اینکه شعار انقلاب ایران «نه شرقی نه غربی» بود، مخالفت آشکاری با غرب داشت، در حالی که هیچ تناقضی اساسی با شرق نداشت. از این رو، سیاست «نگاه به شرق» ایران از بدو تأسیس در سال 1979 با مخالفت با ارزش ها، هنجارها و نهادهای نظم جهانی لیبرال، هویت و ساختار انقلابی خود را تثبیت کرد. جمهوری اسلامی ایران از آن زمان به‌دنبال نوعی همکاری راهبردی با قدرت‌های رقیب آمریکا به‌ویژه روسیه و چین برای اتخاذ سیاست خارجی قابل مقایسه با غرب به‌ویژه آمریکا بوده است.

با توجه به تاکید بر سیاست “نگاه به شرق”، رئیس جمهور به دنبال گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین، حوزه کارائیب، آسیا و اقیانوس (با تاکید بر چین) و روسیه خواهد بود و جست و جوی جدیدی را آغاز خواهد کرد. عضو دائم سازمان همکاری شانگهای بود علاوه بر این، در دسترس بودن قرارداد همکاری بلندمدت با روسیه و عضویت دائمی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز در منشور ریاست جمهوری گنجانده شده است.

اما این رویکرد تنها به سیاست خارجی مربوط نمی شود. تقویت سیاست «نگاه به شرق» توسط رئیس جمهور کشور ریشه عمیقی در پایگاه اجتماعی و ایدئولوژیک حامیان آن دارد. طبقات متوسط ​​شهری که بارها از «نگاه به غرب» و سیاست خارجی متعادل ایران حمایت کرده اند، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری که منجر به پیروزی رئیس جمهور شد، به طرز محسوسی غایب بودند. در نتیجه رویکرد سیاست خارجی محور شرقی رئیس جمهور احتمالاً باعث تضعیف جایگاه کسانی در ساختار قدرت ایران می شود که بر اهمیت همجواری با غرب تاکید کرده اند و در نتیجه باعث تقویت محافظه کاران در نظام سیاسی ایران و آنها می شود. حامیان در سطح جامعه

حذف تدریجی دانشجویان از ساختار قدرت ایران، فرسایش طبقه متوسط ​​ایران و کنترل روزافزون نهادهای مختلف قدرت در ایران منجر به جدایی بیشتر ایران از غرب شده است. در عوض، تهران در حال حاضر در حال برقراری مجدد رابطه با شرق و دولت های استبدادی است. اما چنین تمایزی بین غرب و شرق، پیامدهای منفی برای سیاست خارجی ایران و منافع امنیت ملی ایران دارد، چرا که ارزش‌گذاری مثبت یا منفی بیشتر برای هر یک از این رویکردها (یعنی نگاه به شرق در مقابل غرب) است. را در بلندمدت متزلزل کرد.

در حالی که حفظ تعادل بین دو اردوگاه ترس از وابستگی ناخواسته به هر یک از این دو اردوگاه را کاهش می دهد، همسویی صریح با قدرت های جهانی غیر غربی که ساختارهای سیاسی مشابهی با ایران دارند (مانند روسیه و چین) باعث افزایش وابستگی ایران به آنها می شود.

در نتیجه، در حالی که ایران به لحاظ استراتژیک با روسیه و چین ارتباط بیشتری دارد، دو کشور اخیر آزادی عمل خود را حفظ کرده‌اند. روسیه معمولاً زمانی که فشارهای غرب افزایش می یابد در کنار ایران می ایستد تا تهران از سر ناامیدی با غرب توطئه نکند. با این حال، هنگام تنش‌زدایی، ایران و روسیه غربی تمایل دارند به رقبای منطقه‌ای ایران نزدیک‌تر بمانند تا تنش‌زدایی منجر به رشد قدرت و نفوذ ایران نشود. چین پیوندهای خود با آمریکا و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را قربانی نخواهد کرد.

چین نیز مانند روسیه قبل از امضای برجام در سال 2015 به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه هسته ای ایران رای مثبت داده بود. تمرکز چین بر توسعه اقتصادی است و گسترش روابط تجاری با پکن مهم است. رهبران چین حاضر نیستند ایران را در موقعیت‌های خطرناک ژئوپلیتیکی قرار دهند.

بنابراین تعامل روسیه و چین با ایران محدود است و اقدامات آن دو کشور عملاً به ممانعت از تحقق و اقدامات قدرت هژمونیک ایران در منطقه منجر می شود. اگرچه بین ایران، روسیه و چین عدم توازن وجود دارد، اما به نظر می رسد سیاست «نگاه به شرق» تهران که مبتنی بر همسویی ایدئولوژیک، سود اقتصادی و مصلحت سیاسی است، دوام خواهد آورد و تقویت خواهد شد. مطمئناً در حالی که اتکای ایران به روسیه و چین ممکن است قدرت مانورهای سیاست خارجی تهران را مختل کند، ممکن است در سال های آینده شاهد سطوح بی سابقه نفوذ روسیه و چین در امور داخلی و خارجی ایران باشیم.

سیاست «نگاه به شرق» ریشه در درک ایران از نظام بین الملل دارد. بر اساس ذهنیت دولت ایران، آمریکا دیگر یک قدرت هژمونیک در فضای عملیاتی بین المللی نیست و کشورهایی مانند چین قطب های آینده نظام بین الملل هستند. بر این اساس ایران می داند که دولت باید بر روی کنترل چین تمرکز کند که نشان دهنده قدرت و توانایی آن است تا پکن را توسعه دهد تا آمریکا را مجبور به تغییر مسیر خارج از خاورمیانه کند. از دیدگاه ساختار مجارستان و دولت ایران، بر این باور است که نظم لیبرال به دلیل ظهور پوپولیسم و ​​جریان های راست افراطی در دموکراسی های غربی رو به افول است.

روند کنونی در ساختارهای سیاست داخلی و خارجی ایران حکایت از افزایش حضور محافظه کاران تندرو و ترجیح ترجیحات آنها دارد. به گفته آنها، سیاست خارجی ایران با مشروعیت داخلی و حذف مخالفان اصلاح طلبان و جریان های میانی مرتبط است.

بنابراین با تداوم کنترل آنها بر نهادهای سیاسی ایران نمی توان انتظار داشت که روابط ایران و کشورهای غربی بهبود چشمگیری پیدا کند. این تاپیک فقط در مواقع اضطراری مانند موضوع هسته ای برای گفتگو با غرب در دسترس است. با این حال، حتی احیای معاهده را نمی توان مبنایی برای بهبود روابط با غرب در سایر زمینه ها دانست. ایران آینده خود را در شرق خواهد دید.

Cornelius Mcgrath

درونگرا. قهوه خور. کاوشگر. متخصص تلویزیون بشارت بیکن لاعلاج. طرفدار فرهنگ پاپ

تماس با ما